- نفس فرورفتن(فِ گَ دَ)
نفس بریدن. نفس گسستن، دم درکشیدن. خاموش شدن. خاموشی گزیدن:
نه عجب گر فرورود نفسش
عندلیبی غراب هم قفسش.
سعدی.
، نفس غرق شدن. رجوع به نفس غرق شدن شود
نه عجب گر فرورود نفسش
عندلیبی غراب هم قفسش.
سعدی.
، نفس غرق شدن. رجوع به نفس غرق شدن شود
